English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
assembly line U دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته بندی برسد
assembly lines U دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته بندی برسد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
packaging U ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
routines U برنامهای که داده را به صورت فضاهای کوچک بسته بندی میکند
routine U برنامهای که داده را به صورت فضاهای کوچک بسته بندی میکند
routinely U برنامهای که داده را به صورت فضاهای کوچک بسته بندی میکند
gift wrap U بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
tinkering U سرهم بندی
patchery U سرهم بندی
botchery U سرهم بندی
fiddle around <idiom> U سرهم بندی
snow job U سرهم بندی
patching U سرهم بندی
tinkered U سرهم بندی
tinker U سرهم بندی
tinkers U سرهم بندی
patchboard U تخته سرهم بندی
flimflam U سرهم بندی کردن
patch cord U سیم سرهم بندی
identikits U سرهم بندی شده
ersatz U سرهم بندی شده
slub U سرهم بندی کردن
identikit U سرهم بندی شده
patch panel U تابلوی سرهم بندی
to knock together U سرهم بندی کردن
shake up U سرهم بندی دگرگونی
shake-up U سرهم بندی دگرگونی
shake-ups U سرهم بندی دگرگونی
railroads U سرهم بندی کردن
bungles U سرهم بندی کردن
railroad U سرهم بندی کردن
bungling U سرهم بندی کردن
bungled U سرهم بندی کردن
bungle U سرهم بندی کردن
bunlge U سرهم بندی کردن
jerry build U سرهم بندی کردن
padding U حرف یا رقم افزوده برای پر کردن رشته یا بسته تا به طور مورد نظر برسد.
pad character U حرف اضافی افزوده شده به رشته یا بسته یا فایل تا به اندازه مورد نظر برسد
packets U بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
packet U بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
what a pretty mess he made U خوب سرهم بندی کرد
to patch up U خواباندن سرهم بندی کردن
foozle U بدزدن سرهم بندی کردن
slubber U نخ نیم تاب سرهم بندی کردن
fudges U نوعی رنگ قهوهای سرهم بندی کردن
fudging U نوعی رنگ قهوهای سرهم بندی کردن
fudge U نوعی رنگ قهوهای سرهم بندی کردن
fudged U نوعی رنگ قهوهای سرهم بندی کردن
patterns U ردیف بندی
pattern U ردیف بندی
scanner U وسیله دستی که حاوی یک ردیف از سلولهای نوری- الکتریکی است و وقتی روی تصویر حرکت میکند آنرا به داده تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل تغییراست
scanners U وسیله دستی که حاوی یک ردیف از سلولهای نوری- الکتریکی است و وقتی روی تصویر حرکت میکند آنرا به داده تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل تغییراست
TCP U مین میکند. این پروتکل داده ها را به صورت بسته در می آورد و خطای آنها را بررسی میکند
excavators U دستگاهی که پی کنی یاخاکبرداری میکند
excavator U دستگاهی که پی کنی یاخاکبرداری میکند
bar bender U دستگاهی که میل گرد را خم میکند
air compresser U دستگاهی که هوا را متراکم میکند
colonnades U ستون بندی ردیف درخت
colonnade U ستون بندی ردیف درخت
hydromatic U دستگاهی که بافشار روغن کار میکند
termograph U دستگاهی که حرارت روزانه را ثبت میکند
marigraph U دستگاهی که نوسانات جزر ومد را ثبت میکند
reading wand U دستگاهی که نشان ها و کدهارا به صورت نوری درک میکند
actinograph U دستگاهی که تغییرات نیروی اشعهء خورشید را ثبت میکند
atomizer U دستگاهی که عناصری را به ذرات ریز تبدیل میکند مثل عطرپاش
atomisers U دستگاهی که عناصری را به ذرات ریز تبدیل میکند مثل عطرپاش
atomizers U دستگاهی که عناصری را به ذرات ریز تبدیل میکند مثل عطرپاش
hollerith code U سیستم کدگذاری که از سوراخ هایی در کارت بری نمایش حروف و نشانه ها استفاده میکند. این سیستم از دو مجموعه ردیف 12 تایی برای تامین محل کافی هر کد استفاده میکند
batcher U دستگاهی که شن ماسه سیمان و اب را برای ساختن بتن را اندازه گیری میکند
slated items U مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته
covers U بسته بندی
coverings U بسته بندی
packaging U بسته بندی
packing U بسته بندی
package U بسته بندی
packaged U بسته بندی
packages U بسته بندی
dunnage U بسته بندی
cover U بسته بندی
franking machine U دستگاهی که تاریخ و هزینه پست را روی کاغ چاپ میکند نقش تمبر
uart U Receiver UniversalAsynchronous Transmitter دستگاهی که دادههای موازی را به داده سری تبدیل میکند
wisp U بسته بقچه بندی
packing U بسته بندی کردن
put-up U بسته بندی کردن
parcel U بسته بندی کردن
parcels U بسته بندی کردن
all-expense tour U مسافرت بسته بندی
package holiday U مسافرت بسته بندی
put up U بسته بندی کردن
export packing U بسته بندی صادراتی
wisps U بسته بقچه بندی
case numbers U شماره بسته بندی
stripping U بسته بندی کردن
package tour U مسافرت بسته بندی
pack U بسته بندی کردن
parceling U بسته بندی کردن
packaging cost U هزینه بسته بندی
packed U بسته بندی شده
straws U پوشال بسته بندی
straw U پوشال بسته بندی
trade pack U بسته بندی تجاری
wraps U بسته بندی کردن
wrap U بسته بندی کردن
packets U بسته بندی کردن
packet U بسته بندی کردن
palletized U بسته بندی شده
packing list U صورت بسته بندی
packing density U تراکم بسته بندی
pre packing U بسته بندی از قبل
packs U بسته بندی کردن
packing note U فهرست بسته بندی
packing note U گواهی بسته بندی
packing list U فهرست بسته بندی
to huddle up a piece of work U کاریرا سرهم بندی کردن کاریرا با شتاب انجام دادن
computer output microfilm recorder U دستگاهی که خروجی کامپیوتررا روی فیلم حساس به نوربه شکل میکروسکوپی ضبط میکند
revamps U دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamped U دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamp U دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamping U دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
packinghouse U محل بسته بندی اجناس
shipping marks U علامتهای روی بسته بندی
wrappers U بسته بندی کاغذ روپوش
packages U قوطی بسته بندی کردن
packaged U قوطی بسته بندی کردن
package U قوطی بسته بندی کردن
locker paper U کاغذ بسته بندی اغذیه
pre-packed ازقبل بسته بندی شده
contents note U فهرست محتوای بسته بندی
packingplant U محل بسته بندی اجناس
food packet U جیره بسته بندی شده
expendable packing U بسته بندی یکبار مصرف
wrapper U بسته بندی کاغذ روپوش
break bulk cargo U محموله بسته بندی شده
impaction U بهم فشردگی بسته بندی
bulk cargo U کالای بسته بندی نشده
bumbled U اشتباه کاری کردن سرهم بندی کردن
bumble U اشتباه کاری کردن سرهم بندی کردن
To do something slapdash. U کاری را سرهم بندی کردن ( سمبل کردن )
bollix U سرهم بندی کردن قاطی پاتی کردن
bumbles U اشتباه کاری کردن سرهم بندی کردن
linear U روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا به جواب برسد.
movable U نوک دیسک مغناطیسی که در روی دیسک حرکت میکند تا به شیار مورد نظر برسد
wrappers U لفاف بسته بندی جلد کتاب
loose issue U تدارکات خارج شده از بسته بندی
dockets U لیست محتوای بسته بندی برچسب
docketed U لیست محتوای بسته بندی برچسب
docket U لیست محتوای بسته بندی برچسب
packing list U صورت کالاهای بسته بندی شده
case marks U علامتهای روی جعبه یا بسته بندی
wrapper U لفاف بسته بندی جلد کتاب
docketing U لیست محتوای بسته بندی برچسب
frequency U تعداد دفعاتی که اشعه تصویر ردیف افقی پیکس ها را اسکن میکند
frequencies U تعداد دفعاتی که اشعه تصویر ردیف افقی پیکس ها را اسکن میکند
halt U وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
halted U وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
halts U وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
corrugated cardboard U مقوای محکمی که در بسته بندی بکار می رود
bulk stock U ذخایر بسته بندی شده اماد قوال و یک جا
unpack U غیر بستهای کردن بسته بندی را گشودن
unpacks U غیر بستهای کردن بسته بندی را گشودن
unpacking U غیر بستهای کردن بسته بندی را گشودن
vamp U وصله کردن سرهم بندی کردن
kraft U کاغذ محکم قهوهای رنگ مخصوص بسته بندی
tagboard U مقوای محکم بسته بندی وبرچسب زنی وغیره
cases U جعبه مقوایی یا چوبی جهت بسته بندی و حمل کالا
form utility U کیفیتی که دراثر جمع اوری و بسته بندی مواد اولیه
case U جعبه مقوایی یا چوبی جهت بسته بندی و حمل کالا
delays U یچ بسته به دیگری عبور میکند
delay U یچ بسته به دیگری عبور میکند
delaying U یچ بسته به دیگری عبور میکند
vibrators U دستگاهی که درملات بتن نهاده و هوای داخل بتن را تخلیه میکند
vibrator U دستگاهی که درملات بتن نهاده و هوای داخل بتن را تخلیه میکند
bell conveyor U دستگاهی که مخلوط بتن را ازروی نوار به محل بتن ریزی حمل میکند
interfaces U یچ بسته که با جریان داده کار میکند
interface U یچ بسته که با جریان داده کار میکند
packet U یچ کردن بسته ها داده ارسال میکند
packets U یچ کردن بسته ها داده ارسال میکند
unitized load U بار بسته بندی شده یا باردست چین شده بار تقسیم بندی شده
pastes U سر هم کردن سرهم بندی کردن
paste U سر هم کردن سرهم بندی کردن
pasted U سر هم کردن سرهم بندی کردن
pasting U سر هم کردن سرهم بندی کردن
packing U عمل قرار دادن کالاها در جعبه و بسته بندی آنها برای مغازه ها
crate U صندوقی که جهت بسته بندی ماشین الات بکاربرده میشود ومعمولا مسبک است
crates U صندوقی که جهت بسته بندی ماشین الات بکاربرده میشود ومعمولا مسبک است
Jaldar U [نوعی طرح پاکستانی که در آن ردیف های لوزی شکل و هشت وجهی بصورت یک ردیف در میان بافته می شوند.]
X. U استاندارد CCITT که ارتباط بین ترمینال و شبکه تنظیم بسته برقرار میکند
unpack U حذف داده بسته بندی شده از محل ذخیره سازی و ارسال آن به محل قبلی
unpacks U حذف داده بسته بندی شده از محل ذخیره سازی و ارسال آن به محل قبلی
unpacking U حذف داده بسته بندی شده از محل ذخیره سازی و ارسال آن به محل قبلی
rigged U نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
rigs U نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
rig U نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
intersectional U وابسته بمحل تقاطع
stripped U علامت گذاری شده بسته بندی شده
overpacking U دوباره لفاف کردن یا بسته بندی کردن
tare U وزن بسته بندی وزن وسیله حمل
terraced houses U خانههای در یک ردیف ردیف خانه ها
cam ring U رینوی داخل پوسته موتور که توسط میل لنگ به چرخش درامده و باز و بسته شدن سوپاپها را کنترل میکند
picketed U اعتصاب وجلوگیری از ورود سایرین بمحل کار
pickets U اعتصاب وجلوگیری از ورود سایرین بمحل کار
lock out U درتنگنا قراردادن یا بمحل کار راه ندادن
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com